ماشين رو زد کنار اتوبان و موبايل رو درآورد و شماره گرفت!

الو ... الو ... مهدی ! تورو خدا قطع نکن، فقط گوش کن، منو ببخش !

از اين حرفي که زدم منظوري نداشتم، نميتونم حتي تصور کنم که بدون تو زندگي مي کنم،

الو .... ( قطع تلفن )

اشک تو چشاي قشنگ دختر جمع شده بود. حرکت کرد!

چشم هاشو بست ...

موبايل دخترک زنگ زد! ولي کسي نبود که جواب بده!

(پيغام گير گوشي فعال شد)

--- الو ، سلام نازنينم، چرا جواب نميدي؟

از دستم ناراحتي؟ مي دونم که تند رفتم، منم نمي تونم بدون تو زندگي کنم!

الو... !

چرا جواب نميدي ! الو ...