کسي نيست
بيا زندگي را بدزديم
آن وقت ميان دو ديدار قسمت کنيم
بيا با هم از حالت سنگ چيزي بفهميم
بيا زودتر چيزها را ببينيم
ببين، عقربکهاي فواره در صفحه ساعت حوض زمان را
به گردي بدل ميکنند
بيا آب شو مثل يک واژه در سطر خاموشيام
بيا ذوب کن در کف دست من جرم نوراني عشق را...